انواع نمودارهای تحلیل تکنیکال

زمانی که یک تحلیل‌گر می‌خواهد ستاپ معاملاتی‌اش را آماده کند، باید به چند مسئله‌ی مهم توجه کند. یکی از این مسائل انتخاب نحوه‌ی نمایش داده‌هاست. برای یک تحلیل‌گر مهم است که بتواند در زمان کوتاهی و فقط با نگاه کردن به نمودار، به داده‌ها و اطلاعات مهمی دست پیدا کند. به همین خاطر است که نمودارهای مختلفی طراحی و ایجاد شده‌اند که هر کدام برای منظوری استفاده می‌شوند. آن‌چه در ادامه می‌خوانید، مروری است بر انواع نمودارهایی که در تحلیل تکنیکال در دسترس هستند. برای جمع‌آوری این لیست، از گزینه‌های موجود در پلتفرم تریدینگ ویو استفاده کرده‌ایم. هرچند در سایر پلتفرم‌ها نیز معمولا همین گزینه‌ها وجود دارند.

انواع نمودارهای تحلیل تکنیکال

در این بخش قصد داریم چند مورد از مهم‌ترین نمودارهای تحلیل تکنیکال را با هم مرور کنیم. نمودارهایی که برخی از آن‌ها را می‌شناسید و شاید با برخی دیگر اصلا آشنایی ندارید. این نمودارها به طور کلی به دو دسته‌ی مبتنی بر زمان و مبتنی بر قیمت تقسیم می‌شوند. نمودارهایی که با زمان سروکار دارند شامل این‌ موارد هستند:

  • نمودار میله‌ای (Bars)
  • نمودار شمعی (Candle Stick)
  • نمودار هالو (Hollow Candles)
  • نمودار هیکن آشی (Heikin Ashi)
  • نمودار خطی (Line)
  • نمودار سطح (Area)
  • نمودار خط پایه (Baseline)

نمودارهای دیگر هم مبتنی بر قیمت هستند و تمرکزشان روی قیمت هستند. این نمودارها به شرح زیر هستند:

  • نمودار رنکو (Renko)
  • نمودار لاین بریک (Line Break)
  • نمودار کاگی (Kagi)
  • نمودار نقطه و شکل (Point & Figure)
  • نمودار رنج (Range)

همان‌طور که در ابتدا اشاره کردیم، این نمودارها تماما در پلتفرم تریدینگ ویو قابل دستیابی هستند. حالا با هم به مرور این موارد می‌پردازیم و توضیح مختصری در خصوص هر کدام ارائه می‌کنیم.

نمودار میله‌ای (Bars)

نمودار میله‌ای یکی از پرکاربردترین نمودارهای تحلیل تکنیکال است. در این نمودار، داده‌ها به شکل خطوطی عمودی هستند که خطوطی افقی هم در بالا و پایین آن‌ها وجود دارند. این نمودار در دسته‌ی نمودارهای OHLC قرار دارد. یعنی نموداری که هر بخش آن اطلاعات مربوط به قیمت بازگشایی، بیشترین قیمت، کم‌ترین قیمت و قیمت پایانی را نمایش می‌دهد. شکل ظاهری نمودار میله‌ای را می‌توانید در ادامه ببینید.

 

حالا می‌خواهیم این نمودار را تفسیر کنیم. می‌بینید که این نمودار یک بدنه‌ی اصلی دارد که در حقیقت ارتفاع هر میله را مشخص می‌کند. ارتفاع میله‌ها نشان‌گر محدوده‌ی قیمتی هستند. بالاترین قسمت میله، بالاترین قیمت رمزارز را در آن بازه نشان می‌دهد. پایین‌ترین قسمت هم نشان‌گر پایین‌ترین قیمتی است که دارایی در آن بازه تجربه کرده است. میله‌های سبز به معنای افزایش و میله‌های قرمز به معنای کاهش قیمت هستند. و اما خطوطی که از بدنه‌ی نمودار بیرون آمده‌اند چه معنایی دارند؟ خط افقی کوچکی که سمت چپ میله وجود دارد، نشان‌دهنده‌ی قیمتی است که رمزارز در آن بازگشایی شده است. اگر میله سبز یا صعودی باشد، این خط پایین نمودار تشکیل می‌شود. اما در صورتی که میله قرمز یا نزولی باشد، این خط کوچک در بالای نمودار ظاهر می‌شود. به همین ترتیب خطوطی که در سمت راست قرار می‌گیرند، نشان‌دهنده‌ی قیمت بسته شدن دارایی هستند. باز هم اگر میله سبز باشد این خط در بالای نمودار تشکیل می‌شود و اگر میله قرمز باشد، شاهد تشکیل این خط در پایین نمودار هستیم. تصویر زیر بهتر کمک می‌کند تا تفسیر این میله‌ها را به خاطر بسپارید.

 

 

به عنوان مثالی واقعی، نمودار بیت کوین را در تایم فریم پنج دقیقه در تصویر زیر ببینید:

 

می‌بینید که ارتفاع میله، نشان‌گر بیشترین قیمت و کم‌ترین قیمت است. یعنی بیت کوین در بازه‌ی زمانی پنج دقیقه بین ۲۹,۷۱۱.۱۹ و ۲۹,۷۸۲ نوسان کرده است. هم‌چنین قیمت باز شدن و بسته شدن نیز مطابق خطوط افقی قابل تشخیص است. می‌بینید که این میله قرمز است. یعنی روند قیمت در آن بازه نزولی بوده است. این مسئله را می‌توان با مقایسه‌ی قیمت باز شدن و بسته شدن هم فهمید. چرا که قیمت بسته شدن، کمتر از قیمت باز شدن است و نشان‌گر افت قیمت دارایی است. میله‌های سبز نیز به همین ترتیب قابل تفسیر هستند.

نمودار شمعی (Candle Stick)

شاید اگر بگوییم پرکاربردترین نمودار تحلیل تکنیکال همین نمودار شمعی یا کندل استیک است اشتباه نباشد. این نمودار هم به لحاظ اطلاعاتی همان موارد قبلی را در برمی‌گیرد. یعنی هر کندل یا شمع نشان‌گر قیمت آغازی، پایانی، بیشترین و کمترین قیمت است (OHLC). بدنه‌ی این نمودارها به شکل مستطیل است. این کندل‌ها یا قرمز (سیاه) هستند و یا سبز (سفید). در تصویر زیر می‌توانید نمونه‌ای نمودار کندل استیک یا شمعی را مشاهده کنید:

اگر کندل سبز باشد نشان از صعود قیمت دارد. قسمت پایینی مستطیل‌ها در کندل سبز، قیمت آغازین را نشان می‌دهد. قسمت بالایی هم قیمت بسته شدن یا پایانی سهم را نشان می‌دهد. در بالا و پایین هر مستطیل، خطی را می‌بینید که این خط‌ها هم معنایی دارند. خط پایینی نشان‌گر پایین‌ترین قیمت و خط بالایی نشان‌گر بالاترین قیمتی است که آن رمزارز در طی آن دوره تجربه کرده است. به این خطوط فتیله، سایه یا دم می‌گویند. تصویر زیر،‌تفسیر هر کندل را به خوبی نشان می‌دهد:

کندل قرمز نشان‌گر افت قیمت است. در کندل قرمز قسمت بالایی قیمت آغازین است. هم‌زمان با گذشت زمان، قیمت افت می‌کند و به سطحی پایین‌تر از قیمت آغازین تنزل می‌کند. پس بدنه‌ی پایینی کندل، نشان‌ از قیمت بسته شدن دارد. شاخه‌ی بالایی هم‌چنان بیشترین قیمت و شاخه‌ی پایینی کمترین قیمتی را نشان می‌دهد که سهم در آن بازه‌ی زمانی در آن محدوده نوسان کرده است.

یکی از مهم‌ترین مزایای نمودارهای شمعی، الگوهای آن است که می‌توان به کمک آن‌ها اطلاعات خوبی را به دست آورد و به عنوان مثال از بازگشت یا ادامه‌ی روند مطلع شد.

نمودار هالو (Hollow Candles)

این نمودارها هم نوعی از کندل استیک‌ها هستند. این نمودارها با توجه به وضعیت قیمت باز و بسته شدن و قیمت‌های پایانی ممکن است چهار شکل متفاوت داشته باشند. یعنی به صورت قرمز توپر، سبز توپر، قرمز توخالی و سبز توخالی هستند. به طور کلی کندل‌های سبز نشان از آن دارند که قیمت بسته شدن فعلی از قیمت بسته شدن قبلی شمع بیشتر است. پس این کندل‌ها صعودی هستند. در سمت مقابل کندل‌های قرمز کندل‌هایی هستند که قیمت بسته شدن فعلی‌شان از قیمت قبلی‌شان کمتر است. پس این کندل‌ها نزولی هستند. در تصویر زیر می‌توانید نمونه‌ای از نمودار هالو و چهار حالت ممکن را مشاهده کنید:

اما پر یا خالی بودن این کندل‌ها چه معنایی دارد؟

  • کندل سبز توپر: زمانی که قیمت بسته شدن فعلی بزرگ‌تر از قیمت بسته شدن قبلی باشد، در حالی که قیمت آغازین هم از قیمت بسته شدن بیشتر است.
  • کندل قرمز توپر: این کندل زمانی تشکیل می‌شود که قیمت بسته شدن قبلی از قیمت بسته شدن فعلی بزرگ‌تر باشد. باز هم در این‌جا قیمت آغازین از قیمت بسته شدن بیشتر است.
  • کندل سبز توخالی: این کندل زمانی تشکیل می‌شود که قیمت بسته شدن فعلی بزرگ‌تر از قیمت بسته شدن قبلی باشد. هم‌چنین قیمت بسته شدن هم از قیمت آغازین بیشتر است.
  • کندل قرمز توخالی: در این کندل قیمت بسته شدن فعلی کوچک‌تر از قیمت بسته شدن قبلی است. قیمت بسته شدن هم از قیمت آغازین بیشتر است.

برای این‌که این موارد را بهتر به خاطر بسپارید می‌توانید از تصویر زیر کمک بگیرید:

هیکن آشی (Heikin Ashi)

هیکن آشی هم یکی دیگر از نمودارهایی است که بر پایه‌ی همان شمع‌های ژاپنی بنا شده است. منتهی تفسیر آن به گونه‌ای دیگر انجام می‌شود. این کندل‌ها روند را واضح‌تر نشان می‌دهند. هیکن آشی کندل میانگین است. یعنی با میان‌گیری از قیمت در بازه‌ی زمانی موردنظر به تحلیل‌گر اجازه می‌دهد روند را بدون زواید بررسی کند. نمونه‌ای از این نمودار را در تصویر زیر ببینید:

آن‌چه موجب تفاوت این نمودار با نمودار کندل استیک مرسوم می‌شود، فرمول محاسبه آن است. مطابق فرمول این نمودار، قیمت بسته شدن در هیکن اشی از طریق جمع چهار قیمت آغازی، پایانی، بیشترین و کمترین به دست می‌آید و در انتها عدد به دست آمده تقسیم بر ۴ می‌شود. یعنی میانگینی از قیمت‌های هر بازه که به این صورت محاسبه می‌شود:

 4 / (close + low + high + open) = Close

قیمت باز شدن هم به کمک جمع قیمت باز شدن و بسته شدن کندل قبلی تقسیم بر دو به دست می‌آید. یعنی:

2 / (open prev +close prev) = Open 

بیشترین قیمت، عبارت است از بیشترین عدد از بین قیمت‌های باز شدن، بسته شدن و بالاترین قیمت. یعنی:

max [high, open, close]

در نهایت پایین‌ترین قیمت هیکن آشی هم از کم‌ترین قیمت میان قیمت پایین، قیمت باز شدن و قیمت بسته شدن به دست می‌آید که به این صورت است:

min [low, open, close]

آن‌چه از این کندل‌ها می‌فهمیم به روند مربوط است. یعنی هم قدرت روند و هم تشخیص برگشت آن. زمانی که کندل‌ها سایه‌ی پایینی نداشته باشند به معنای قدرت روند صعودی است. وقتی هم که سایه‌ی بالایی نداشته باشند از قدرت روند نزولی مطلع می‌شویم که این مسئله روی نمودار به وضوح قابل مشاهده است. اما زمانی که بدنه‌ها کوچک‌ هستند و شاهد سایه‌های بالا و پایین هستیم می‌توانیم از تغییر روند مطلع شویم. سایه‌های بلند نشان از عدم روند مشخص دارند.

نمودار خطی (Line)

نمودار خطی از آن دست نمودارهایی است که شاید برای خیلی‌ها خواندن و تفسیر آن آسان‌تر باشد. البته این به آن دلیل است که این نمودارها مثل سایر نمودارهایی که بررسی کردیم وارد جزئیات نمی‌شوند و بیشتر حالت کلی دارند. پس این نمودار، ساده‌ترین نوع از انواعی است که در بالا به آن‌ها اشاره کردیم. قیمت بسته شدن دارایی در یک تایم فریم مشخص یک نقطه از نمودار را به ما نشان می‌دهد. البته ممکن است این قابلیت در پلتفرم‌ها وجود داشته باشد که خودتان بتوانید انتخاب کنید کدام قیمت به عنوان معیار ترسیم نمودار در نظر گرفته شود. زمانی که تعدادی از این نقاط را به دست بیاوریم می‌توانیم از اتصال آن‌ها به یک‌دیگر به نمودارمان دسترسی پیدا کنیم.به یک نمونه از نمودار خطی در تصویر زیر توجه کنید:

همان‌طور که در بالا هم به آن اشاره کردیم، نمودار خطی خود به دو نوع دیگر تبدیل می‌شود که عبارت‌اند از: Area و BaseLine. این دو با هم شباهت دارند اما تفاوت آن‌ها در نحوه‌ی نمایش‌شان است. در ادامه این دو نمودار را هم بررسی می‌کنیم.

نمودار سطح (Area)

این نمودار شبیه نمودار خطی است و به لحاظ ظاهری تفاوت اندکی با نمودار خطی دارد. در نمودار Area محدوده داخلی نمودار به شکلی است که حالت سایه‌دار یا هاشور خورده دارد. در حقیقت به کمک این نمودار می‌توانید سطح پوششی دارایی خود را با رنگ دلخواه مشخص کنید. حالا این کار چه فایده‌ای دارد؟ زمانی که می‌خواهید دو مورد را با هم در یک صفحه مقایسه کنید، می‌توانید سطح زیرین هر کدام را با رنگی دلخواه و متفاوت مشخص کنید تا بهتر بتوانید میان‌شان تفات قائل شوید. به این ترتیب یک تصویر خواهید داشت که شامل دو رنگ است و هر کدام مربوط به یکی از دارایی‌ها یا شاخص‌های شماست. نمونه‌ای از این نمودار را می‌توانید در پایین ببینید:

نمودار خط پایه (Baseline)

این نمودار همان‌طور که از نامش هم می‌شود حدس زد، بر مبنای یک خط پایه عمل می‌کند. به این صورت که یک خط مبنا یا میانگین را در نظر می‌گیرید و با عبور قیمت از آن خط رنگ نمودار هم تغییر می‌کند. زمانی که قیمت بالاتر از این خط قرار باشد نمودار و سطح زیر آن سبز است. اما وقتی قیمت به پایین‌تر از این مبنا نزول می‌کند، نمودار و رنگ سطح بالای آن قرمز می‌شود. تصویر زیر می‌تواند به خوبی این مسئله را نشان بدهد.

اما سوال این‌جاست که اصلا این سطح مبنا چطور تعیین می‌شود؟ این تحلیل‌گر است که بنا به نظر خود و با تکیه بر روش‌ها و استراتژی‌هایی که دارد می‌تواند خط پایه را مشخص کند. مثلا ممکن است یک تحلیل‌گر، سطح ۳۰ هزار را به عنوان مقاومت معتبر بیت کوین تشخیص بدهد. پس سطح پایه را روی این عدد تنظیم می‌کند. حالا زمانی که قیمت بیت کوین از این سطح رو به بالا بگذرد، نمودار به رنگ سبز در می‌آید و تحلیل‌گر متوجه می‌شود که مقاومت شکسته است. اما شاید تحلیل‌گر دیگری نظر دیگری داشته باشد. به هر طریق تنظیم سطح پایه به عهده‌ی خود تحلیل‌گر است. این نمودار به راحتی می‌تواند شکست سطوح تعیین‌شده را نشان بدهد و به لحاظ بصری به تحلیل‌گر کمک می‌کند که سریع متوجه این قضیه شود.

نمودار‌ رنکو (Renko)

اما برویم سراغ نمودارهای مبتنی بر قیمت. چیزی که در این نمودارها برای ما اهمیت دارد قیمت است. رنکو هم مثل هیکن آشی وظیفه دارد تا با حذف موارد جزئی، روند را به شکل واضح‌تر نشان دهد. این نمودار از اشکالی تشکیل شده است که آجر نام دارند. آجرها می‌توانند سبز (سفید) یا قرمز (سیاه) باشند که به ترتیب به منزله‌ی رشد و کاهش قیمت هستند. نکته‌ی مهم در این نمودار تعیین اندازه‌ی آجرهاست. به این معنا که شما می‌توانید مشخص کنید هر آجر نشان‌گر چه اختلاف قیمتی است. مثلا ممکن است این عدد را روی ۳ واحد تنظیم کنید. به این ترتیب آجرهای جدید زمانی تشکیل می‌شوند که قیمت سه واحد تغییر کند و اندازه‌ی هر آجر برابر خواهد بود با ۳ واحد. اندازه‌ی آجر را خودتان می‌توانید در پلتفرم‌های معاملاتی تعیین کنید. هرچه عدد موردنظرتان کوچک‌تر باشد، نمودار سریع‌تر به روز رسانی می‌شود و آجرهای جدید زودتر تشکیل می‌شوند. نمونه‌ای از این نمودار را در می‌توانید در تصویر زیر مشاهده کنید:

مشخص است که نمی‌شود حدس زد یک آجر جدید طی چه زمانی تشکیل می‌شود. این مسئله کاملا به اندازه‌ی آجر بستگی دارد. گاهی ممکن است بازار آن‌قدر نوسان بالایی داشته باشد که شاهد تغییر سریع قیمت‌ها باشیم و آجرهای جدید پس از رسیدن به اندازه‌ی تعیین‌شده به سرعت تشکیل شوند. گاهی هم آن‌قدر روند کند است که ممکن است مدتی طول بکشد تا شاهد تغییر قیمت و تشکیل آجر جدید باشیم. پس دو عامل اندازه‌ی آجرها و میزان نوسان بازار می‌توانند در سرعت تشکیل آجرهای جدید دخیل باشند.

نمودار لاین بریک (Line Break)

در این نمودار هم تمرکز فقط و فقط بر روی حرکات قیمت است. این نمودار به شکل میله‌هایی است که ممکن است به سمت بالا یا پایین باشند. در این‌جا هم میله‌های قرمز نشان‌گر نزول قیمت و میله‌های سبز نشان‌گر صعود و رشد قیمت هستند. تصویر زیر نمونه‌ای از نمودار لاین بریک را نشان می‌دهد:

در این نمودار، با مقایسه‌ی قیمت بسته شدن فعلی با بسته شدن خط قبلی، میله‌ای جدید ترسیم می‌شود. کاربر باید مقداری برای تعداد خطوط مشخص کند. این مقدار به صورت پیش‌فرض معمولا روی عدد ۳ است. این عدد نشان می‌دهد که قیمت بسته شدن فعلی با چند قیمت قبلی مقایسه می‌شود. مثلا وقتی عدد آن برابر ۳ است، پس قیمت بسته شدن فعلی باید با دو قیمت بسته شدن قبلی مقایسه شود. اگر قیمت بسته شدن جدید بتواند دو قیمت قبلی را بشکند، میله‌ای جدید با رنگی متفاوت در جهت مخالف تشکیل می‌شود. به بیان دیگر چنانچه قیمت فعلی بالاتر باشد، خط‌ صعودی می‌شود و اگر پایین‌تر باشد، خط نزولی خواهد بود. در شرایطی هم که قیمت بسته شدن فعلی با قیمت قبلی برابر باشد، یا حرکت به سمت جهت مخالف آن‌قدر وسیع نباشد که حرکت معکوس را تضمین کند، هیچ خط جدیدی روی نمودار ظاهر نمی‌شود.

نمودار کاگی (Kagi)

این نمودار هم به صورت خطوطی است که با نمودار رنکو مشابهت‌هایی دارد. این نمودار شامل خطوطی افقی و عمودی است که به هم متصل هستند. خطوط عمودی رفتار قیمت دارایی را نشان می‌دهند. یعنی با کاهش یا افزایش قیمت، این خطوط به صورت عمودی روی نمودار جابجا می‌شوند تا نوسان را نشان بدهند. مطابق سایر نمودارها، در این‌جا هم خطوط سبز نشان از افزایش قیمت دارند و خطوط قرمز به منزله‌ی کاهش قیمت هستند. این خطوط عمودی به وسیله‌ی خطوط افقی کوچکی به هم متصل می‌شوند تا نمودار تشکیل شود. خطوط رو به بالا با نام یانگ (yang lines) در روندهای صعودی ظاهر می‌شوند و خطوط رو به پایین که نام‌شان یین (yin lines) است در روندهای نزولی تشکیل می‌شوند. نمونه‌ای از نمودار کاگی را در تصویر زیر مشاهده کنید:

کاگی نیز نموداری است که به زمان توجهی ندارد و عامل قیمت را در نظر می‌گیرد. در این نمودار زمانی که قیمت‌ها در جهت فعلی حرکت می‌کنند، خطوط صعودی یا نزولی ادامه پیدا می‌کنند. اما زمانی که قیمت به اندازه‌ی کافی معکوس شد، خطی افقی رسم می‌شود و پس از آن شاهد حرکتی خلاف جهت روند قبلی خواهیم بود. تا زمانی که قیمت بسته شدن جدیدی ثبت شود و امتداد خط متوقف شود، این مسئله ادامه دارد. میزان معکوس شدن قیمت نیز از جمله فاکتورهایی است که معامله‌گر می‌تواند آن را به دلخواه تعیین کند. یعنی مشخص می‌کند که با تغییر چند واحدی یک خط جدید می‌تواند تشکیل بشود.

 نمودار نقطه و شکل (Point & Figure)

اما یکی از جالب‌ترین نمودارهای تحلیل تکنیکال نمودار نقطه و شکل است. نموداری که اگر برای بار اول ظاهر آن را ببینید ممکن است اصلا از آن سر در نیاورید. البته این نمودار کمتر از سایر نمودارهای تکنیکال مورداستفاده قرار می‌گیرد و بسیاری از افراد با آن آشنایی ندارند. حالا ببینیم این نمودار اصلا چه شکلی است.

نقطه و شکل نموداری متشکل از X و O است. تقریبا مشابه همان اشکالی که در بازی‌های فکری مثل دوز هم می‌بینیم. این اشکال در واقع تغییر قیمت را به ما نشان می‌دهند. تغییری که ناشی از تغییر در میزان عرضه و تقاضاست. ستون‌هایی که با X مشخص می‌شوند سبزرنگ هستند. به این معنا که رشد قیمت افتاده است. به طور معکوس ستون‌های O به رنگ قرمز هستند و از نزول قیمت خبر می‌دهند. خودتان در تنظیمات می‌توانید مشخص کنید که در صورت وقوع چه مقدار تغییر در قیمت، یک ستون جدید در نمودار ظاهر شود. این فاکتور با نام Reversal Amount مشخص می‌شود. مثلا اگر آن را روی عدد ۴ تنظیم کنید، به این معناست که اگر قیمت ۴ واحد در روند مخالف حرکت کرد، وقت آن رسیده که ستون جدیدی تشکیل شود. هرچه این عدد بزرگ‌تر باشد، تعداد ستون‌های نمودار کمتر است و اعداد کوچک‌تر موجب تشکیل ستون‌های بیشتر می‌شوند.

نمودار رنج (Range)

آخرین نموداری که باید در این مطلب به آن بپردازیم نمودار رنج یا همان محدوده است. این نمودار از میله‌هایی تشکیل شده است که می‌تواند وضعیت دارایی را برای ما بازگو کند. اما در جریان این امر زمان را در نظر نمی‌گیرد و این کار را فقط با توجه به قیمت انجام می‌دهد. در این نمودارها، کاربر مقدار مشخصی را تعیین می‌کند که با رسیدن به آن، یک میله‌ی جدید تشکیل می‌شود. اما این میله‌ها چطور تشکیل می‌شوند؟ قبل از توضیح بیشتر، نگاهی به ظاهر این نمودار بیندازید:

در نمودار Range هر میله یک قیمت بازگشایی دارد. هم‌چنان که میله تشکیل می‌شود، حرکت قیمت نیز ثبت می‌شود. در این حین اندازه‌ی میله (ارتفاع آن) بسته به قیمت، می‌تواند به سمت بالا یا پایین رشد کند. در این نمودار یک فاصله‌ی زمانی (Interval) داریم که در تریدینگ ویو از پنل بالایی قابل انتخاب کردن است. این بازه به صورت 1Range، 10Range، 100 Range و 1000 Range قابل تنظیم است. به این معنا که هر میله اجازه دارد در چه محدوده‌ای نوسان کند. زمانی که بالاترین و پایین‌ترین نقطه‌ی هر میله به این بازه‌ی انتخابی برسد، میله‌ای جدید تشکیل می‌شود. به این معنا که قیمت از آن Interval گذشته است. هر یک Range در Inerval‌ به معنای یک فاصله‌ی مجاز برای قیمت است. اگر مثال زیر را ببینید کاملا متوجه می‌شوید.

این نمودار ارز Ape است. به گوشه‌ی بالا سمت چپ نگاه کنید. در آن‌جا عددی می‌بینید که فاصله‌ی بین قیمت هر سفارش را نشان می‌دهد. این عدد در این مثال برابر است با ۰.۰۰۰۱. به این معنا که قیمت با گام‌های ۰.۰۰۰۱ برابری تغییر می‌کند. یعنی از ۶.۱۰۴۰ می‌تواند مستقیما به ۶.۱۰۴۱ یا ۶.۱۰۳۹ تغییر کند. این فاصله تیک سایز نامیده می‌شود که برای ارزهای مختلف متفاوت است و مطابق همین تصویر در گوشه‌ی بالا سمت چپ تریدینگ ویو قابل نمایش است. زمانی که Interval‌ را روی 1Range تنظیم می‌کنید به این معناست که در صورت تغییر قیمت به اندازه‌ی تیک سایز، یک میله‌ی جدید تشکیل می‌شود. وقتی این بازه به 10Range تغییر می‌کند یعنی به اندازه‌ی ۱۰ برابر تیک سایز اجازه‌ی حرکت داریم. در این مثال، انتخاب 10Range باعث می‌شود میله‌های جدید با تغییرات ۰.۰۰۱ واحدی تشکیل شوند. یعنی ۰.۰۰۰۱ در عدد ۱۰ ضرب می‌شود که حاصل آن برابر است با ۰.۰۰۱. پس اگر اکنون قیمت ۶.۱۰۴۱ است، با رسیدن قیمت به ۶.۱۰۵۱ یک میله‌ی جدید رو به بالا تشکیل می‌شود که نشان از رشد ده واحدی قیمت دارد.

کلام پایانی

نمودار دارایی‌های مختلف، حرف‌های زیادی برای گفتن دارند. این نمودارها هستند که به ما می‌گویند مرزارز موردنظرمان در چه وضعیتی قرار دارد و به ما کمک می‌کنند تا جهت معامله و نقاط ورود و خروج‌مان را با استفاده از ابزارهای متعددی تشخیص بدهیم. انتخاب نوع نمودار کاملا اختیاری است و هر معامله‌گر ممکن است بنا به خواسته و نیاز خود یکی از انواع نمودارهای موجود را انتخاب کند. هر کدام از مواردی که در بالا اشاره کردیم موارد کاربرد مختلفی دارند و در ترکیب با استراتژی‌های مختلف می‌توانند عملکردهای خوبی از خود نشان بدهند. با این حال پرکاربردترین نوع نمودار معمولا کندل استیک یا شمعی است که استراتژی‌های زیادی هم بر مبنای آن تنظیم شده است.

مقالات مرتبط
ضبط پیام صوتی

زمان هر پیام صوتی 5 دقیقه است