نکته مهم در خصوص سیگنال ها این است که هیچ سیگنال خرید و فروش نمی تواند دارای قطعیت ۱۰۰٪ باشد و هر کس غیر از این گفت نسبت به دانش وی شک کنید.
برای استفاده صحیح از سیگنال لازم است مفاهیم زیر را کاملا بشناسید:
- – استراتژی های معاملاتی
- – نسبت برد به باخت (W/L Ratio)
- – نسبت ریسک به پاداش (R/R Ratio)
- – نحوه تعیین حدسود و حدضرر
- – مدیریت ریسک در معاملات
- – محاسبه نقدشوندگی (لیکوییدیتی) جفت ارزها
هریک از موارد بالا در مقالات مربوطه به طور مفصل توضیح داده شده اند و در اینجا شرح کلی روی آن ها داده شده است٬ هرچند بار که لازم است این موارد را مطالعه کنید زیرا بلد بودن تنها کافی نیست بلکه باید انقدر با این مفاهیم اخت بگیرید که به راحتی آن ها را در معاملات خود به کار بگیرید.
سیگنال های خرید و فروش چگونه ایجاد می شوند؟
سیگنال ها در واقع از روی استراتژی های مختلف بدست می آیند پس ابتدا با توضیحات اولیه در خصوص مفهوم استراتژی شروع می کنیم.
استراتژی های معاملاتی
همانطور که می دانید معامله گران٬ استراتژی های مختلفی را برای خرید و فروش انتخاب می کنند. طبیعتا نمی توان از بین آن ها بهترین استراتژی را انتخاب نمود وگرنه همه از یک استراتژی استفاده می کردند اما این همه تنوع استراتژی برای چه وجود دارد؟ موارد مختلفی در پاسخ به این سوال دخیل هستند. انتخاب استراتژی به روحیه معامله گر ربط دارد برخی استراتژی ها کم ریسک هستند و در مقابل تعداد دفعات رخ دادن آن ها کم تر است و برخی دیگر ریسک بالاتری دارند (تعداد معاملات بیشتر و ریسک بیشتر) این استراتژی ها هوشیاری و مراقبت بیشتری را نیاز دارند معمولا اسکالپرها چنین استراتژی هایی را انتخاب می کنند.
اسکالپرها کی هستند؟ اسکالپرها کسانی هستند که تعداد معاملات زیاد با سودهای کم را انتخاب می کنند. آن ها را می توان در دسته معامله گران روزانه نیز قرار داد.
به طور مثال اگر کسی بخواهد فقط از اندیکاتور hash ribbon برای معاملات خود استفاده کند این اندیکاتور در سال یکی دوبار سیگنال خرید می دهد و بلند مدتی می باشد.
نسبت برد به باخت (W/L Ratio)
برای سنجش میزان ریسک پذیری استراتژی از نسبت برد به باخت استفاده می شود (W/L ratio) به طور مثال چنانچه در یک استراتژی این نسبت ۷۵٪ باشد به این معناست که این استراتژی در ۷۵٪ معاملات خود برنده و در ۲۵٪ دیگر بازنده است٬ مثلا اگر ۱۰۰ معامله انجام شود ۷۵ مورد به سود و ۲۵ مورد به زیان منجر می شود. پس هر چه این نسبت بالاتر باشد بهتر است. خیلی نگران این نسبت نباشید چرا که شما با استفاده از مفهوم دیگری با عنوان نسبت ریسک به پاداش می توانید آن را جبران کنید به این صورت که با کاهش زیان و افزایش سود می توانید سود خود را تضمین کنید.
به ادعای کانال ها درخصوص نسبت برد به باخت سیگنال هاشون اعتماد نکنید معاملات رو یادداشت کنید و خودتون این نسبت رو محاسبه کنید (هرچه تعداد معاملات بیشتر باشه نسبت مربوطه دقیق تر خواهد بود)
برای درک بیشتر موضوع مقالات زیر برای مطالعه پیشنهاد می شوند:
چگونه در یک معامله نسبت ریسک به پاداش را محاسبه کنیم
نسبت ریسک به پاداش (R/R Ratio)
مهم ترین معضل تریدرها پیش بینی آینده است که امری غیرممکن می باشد تریدرها با کمک ابزارهای مختلف سعی می کنند خطای خود را به حداقل برسانند اما همیشه بخشی برای سایر احتمالات وجود دارد پس هرگز هیچ استراتژی یا سیگنالی نمی تواند ۱۰۰٪ موفق باشد. راهکار چیست؟ در هر معامله باید احتمال سود به زیان را بررسی نمود و این احتمال باید حداقل دارای نسبت ۲ به ۱ باشد یعنی به طور مثال چنانچه انتظار سود ۴٪ از یک معامله داریم زیان احتمالی ما نباید بیش از ۲٪ باشد. بدین ترتیب حتی اگر از یک استراتژی با احتمال ۵۰٪ برد استفاده کنیم از ۱۰ معامله ۵ مورد برد و ۵ مورد باخت داریم که میزان سودها دوبرابر زیان می باشد و با نسبت سود زیان مثال فوق (۴٪ سود در مقابل ۲٪ زیان) ما ۲۰٪ سود کرده ایم و ۱۰٪ زیان پس نهایتا عایدی ما از ۱۰ معامله ۱۰٪ سود بوده است.
طبیعتا چنانچه از استراتژی با نسبت برد به باخت بهتر استفاده کنیم و در معاملات با نسبت ریسک به پاداش بالاتر شرکت کنیم می توانیم درصد سود خود را افزایش دهیم. سوال اینجاست که چرا حالت بهینه ای وجود ندارد؟ برای اینکه با افزایش نسبت های فوق تعداد معاملات احتمالی روزانه نیز کاهش می یابد پس این به میزان زمانی که شما برای معاملات روزانه خود اختصاص می دهید و میزان ریسک پذیری شما بستگی دارد.
اما استراتژی ها چگونه ایجاد می شوند برخی تنها با یک اندیکاتور مثلا stochastic RSI یا RSI یا Bollinger Bands می باشند که مثلا در زمان اشباع فروش در RSI وارد معامله می شود و در زمان اشباع خرید از معامله خارج می شود. برخی نیز از ترکیب چند اندیکاتور استفاده می کنند. گاهی در کنار اندیکاتور ها از موارد دیگر مانند بررسی کندل ها در محدوده های مقاومت و حمایت یا بررسی ترندها استفاده می شود. معمولا شیوه های ترکیبی مناسب ترند چون بر اساس شرایط مختلف بدست آمده اند و می توانند میزان موفقیت (یا همان نسبت برد به باخت) را افزایش دهند.
شاید الان بعضی از شما نظرشون این باشه که ما با این چیزا کاری نداریم دنبال سیگنال هستیم که بخریم٬ سیگنال خوب چی داری؟
یه بار برای یکی از دوستام یک ساعت توضیح دادم آخرش گفت حالا الان به نظرت چی بخرم اگه یه هفت تیر دم دستم بود یه شلیک رو سرم کرده بودم شانس آوردم که این جور چیزا رو دم دست نمی زارم٬ همونجا توی فیلم های اکشن جاشون خوبه.
ببینید چیزی به عنوان روش سریع و مطمٔن برای پولدار شدن وجود نداره٬ هیچ سیگنال هم ۱۰۰٪ نیست اگر نمی خواهید هیچ زحمتی بکشید پولتون رو بزارید توی بانک سالی ۱۸٪ سود بگیرید بقیه این مقاله رو هم نخونید با دنیای معامله گری هم خداحافظی کنید. هر کس غیر از این بهتون گفت قطعا به حرفهاش شک کنید.
اما بریم سراغ موضوع اصلی چطوری باید از سیگنال ها استفاده کنیم. اول اینکه این که بهتره خودتون استراتژی ها رو مطالعه کنید و بهترین استراتژی مناسب روحیه خودتون رو پیدا کنید و هرگز از سیگنال استفاده نکنید و به جاش سیگنال های خودتون رو تولید کنید و بر اساس اونها معامله کنید این سیگنال ها با روحیات شما بیشتر سازگارند. البته جهت تنوع یا مدیریت ریسک با معامله گری در استراتژی های مختلف کنارش می تونید از سیگنال های دیگران هم که بر اساس استراتژی خودشون تهیه شده استفاده کنید و در همه این موارد ملاحظات زیر رو در نظر داشته باشید:
برای هر معامله نسبت ریسک به پاداش اهمیت زیادی داره و باید اون رو تعیین کنید اما چطوری؟ با گذاشتن حدسود و حدضرر هیچ وقت معامله ای رو بدون اینها باز نکنید. نسبت سود به ضرر میشه همون R/R یا نسبت پاداش به سود که هر جی بیشتر باشه بهتره. در استراتژی های مختلف اونها رو به روشهای مختلفی تعیین می کنند و گاهی هم خیلی ساده صرفا با تعیین درصد برای هرکدوم اونها رو مشخص می کنند. نمیشه بگیم حد سود رو بالا می زارم و حد ضرر رو پایین که معاملاتم حسابی نسبت خوبی داشته باشه اما چرا؟ اگر حدضرر رو بیش از حد پایین بزاریم با توجه به نوسانات زیاد ارزهای دیجیتال مرتب حدضرر ما خورده میشه و همه معاملاتمون میره تو ضرر٬ از طرف دیگه با بالا گذاشتن زیاد حدسود ممکنه به این زودی ها قیمت به اون محدوده نرسه و معامله مدت زیادی باز بمونه یا حتی بدتر معامله بره تو سود و بعدهم برگرده پایین و حدضرر بخوره و چون ما طمع کردیم برای سود زیاد باز هم از معامله ضرر کنیم.
برای آشنایی با نحوه تعیین حد سود و حد ضرر مطالعه مقاله زیر پیشنهاد را می کنیم:
مدیریت ریسک معاملات
الان ممکنه یه سوال دیگه توی ذهن بعضی هاتون باشه که هنوز جوابشو نگرفتید٬ با چقدر از سرمایه ام وارد یک معامله بشم؟ آفرین سوال خوب و به جایی هست. چند تا مورد را باید درنظر بگیریم توی بازار اسپات کار می کنید یا مارجین؟ طبیعتا نمی دونید با چه سرمایه ای وارد معامله بشید پس شما هنوز حرفه ای نیستید در نتیجه اصلا وارد بازار margin, future, perpetual نشید تعاریف و تفاوت این ها رو توی مقالات جداگونه ای خواهیم داشت اما حداقل یک سال تجربه اسپات را باید داشته باشید تا بتونید سراغ این بازارها برید و نگران هم نباشید بازار همیشه هست و برای کاربلدها همیشه سودآوره. فعلا با احتیاط کار کنید که سرمایه شما حفظ بشه و دلزده نشوید چون ماندگاری و صبر در این بازار از واجباته. اما جواب این سوال به مدیریت ریسک برمی گرده اینجا یه توضیح مختصر میدهم که بحث طولانی نشه و برای آشنایی بیشتر مقاله مدیریت ریسک رو حتما مطالعه کنید. وقتی به صورت دستی معامله می کنیم (از بات استفاده نمی کنیم) نمی توانیم تعداد معاملات زیادی داشته باشیم چون مدیریت آن ها سخت میشه پس تعداد معاملات ما کم هست و اگر مبلغی رو که برای هر معامله استفاده می کنیم کم باشه سودهای ما خیلی ناچیز میشه و می تونه ما رو دلزده بکنه. و اگر با کل موجودی وارد معامله بشویم هم ریسک بالایی رو مرتکب شدیم. تازه این ها به میزان سرمایه شما هم بستگی داره٬ پس فعلا یه راهکار فوری میگم تا بعد بیشتر در این خصوص مطالعه کنید و تجربه کسب کنید.
برای درک بیشتر مقاله زیر را مطالعه نمایید:
نقدشوندگی جفت ارزها
برای انجام معاملات در گام های ابتدایی که هنوز مبتدی هستید با حداقل ممکن شروع کنید چون در فاز تست هستید (صرافی ها مقادیر متفاوتی برای حداقل معاملات دارند مثلا بایننس حداقل ۱۰ دلار برای هر معامله لازمه) با افزایش مهارتتون مبلغ هر معامله رو افزایش بدهید.
برای کسانی که از حالت مبتدی خارج شده و حالا نسبت به معاملات اطمینان بیشتری دارند و سودهای بهتری رو هم می خواهند سعی کنید با بخشی از سرمایه وارد هر معامله بشید (نه خیلی کم که فایده نداشته باشه و نه خیلی زیاد که با یک اشتباه کل سرمایه رو پودر کنه) اصولا عددی بین ۲۰٪ تا ۵۰٪ مناسب هست اگر حدضرر رو به خوبی ست می کنید حتی می تونید درصد بیشتری رو هم وارد معامله کنید این مورد به نوع معامله هم برمی گرده مثلا وقتی شرایطی محیا میشه که معامله با نسبت ریسک به پاداش خوب میبینیم مثلا عددهای ۴ به بالا خوب ریسکمون خودش کاهش زیادی داشته و میشه مبلغ معامله رو افزایش داد وقتی نسبت ۶ رو ببینیم ریسک ناچیزه و میشه حتی درصد بیشتری رو وارد معامله کرد اما جاهایی که نسبت ریسک به پاداش کمه درصد کمتری رو وارد معامله می کنیم اینجور وقتها حتی توی بازار مارجین هم میزان اهرم (لورج) رو کوچک انتخاب می کنیم.
اگر مبلغ موجودی شما برای ترید زیاد باشه باید حواستون به نقدشوندگی (لیکوییدیتی) جفت ارز هم باشه. برای بعضی از ارزهایی که بازار کوچکی دارند مبلغ ۱۰۰۰ دلار خیلی زیاده و ممکنه وقتی ارز رو برای فروش می زارید خریداری وجود نداشته باشه و قیمت افت کنه و نتونید سود کنید و حتی متحمل زیان بشید. ضمن اینکه میزان نقدشوندگی به صرافی که توش کار می کنید هم بستگی داره یعنی نقدشوندگی بسته به نوع صرافی و نوع ارز متفاوت هست چجوری میزانش رو بفهمیم؟ بر اساس حجم معاملات اون ارز در اون صرافی در دقیقه. مقاله زیر رو هم یه نگاه بندازید در این رابطه
برای مطالعه بیشتر مقاله زیر را مطالعه کنید:
اهمیت نقدشوندگی (لیکوییدیتی) جفت ارز
حالا یک نکته خیلی مهم برای اونهایی که صبور بودند و تا اینجای مقاله رو مطالعه کردند. هیچ استراتژی برای همه انواع بازار و همه انواع زوجهای معامله مناسب نیستند. استراتژی ها رفتار متفاوتی در بازار های خرسی (نزولی)٬ گاوی (صعودی) و ساید (متعادل) دارند و با تغییر بازار باید استراتژی معاملاتی خودتون رو هم تغییر بدید. نکته بعدی اینکه استراتژی ها برای زوج های معاملاتی هم متفاوت هستند مثلا یک استراتژی ممکنه روز زوج XRP/USDT خیلی بهتر جواب بده تا روی DOT/USDT یادمه یک استراتژی رو روی ربات معامله گر می زاشتم و در شرایطی که کسی روی XRP/USDT معامله نمی کرد نتایج تست روی سوابق بازار نشون داد این استراتژی اینجا خیلی بهتر جواب می ده. البته ما همیشه بک تست را روی رفتار گذشته یک ارز بررسی می کنیم و رفتار آتی یک ارز می تونه کاملا متفاوت باشه٬ پس به طور دایمی حواستون به استراتژی ها و سیگنال ها و زوج های مورد معامله و بات ها باشه. کلا این که نمیشه با یک روتین بدون تغییر توی این بازار به سود رسید٬ اما نگران هم نباشید کل فرآیند خیلی سخت نیست و خیلی زود دستتون میاد. معامله گری مثل رانندگی هست بعد از یادگیری باید چندسالی انجامش بدهید تا به مهارت کافی برسید.
سیگنال هایی که ما توی سایت می زاریم از کانال های سیگنال معتبر هستند اما الان دیگه فهمیدید که هیچ تضمینی در هیچ سیگنالی وجود نداره و باید اصول معامله گری رو رعایت کنید حدسود و حدضرر رو بزارید حواستون به جهت بازار باشه مدیریت ریسک داشته باشید و در هر معامله فقط بخشی از داراییتون رو وارد کنید تا متحمل زیان سنگین نشید و میزان سرمایه جهت ورود به هر معامله را بر اساس نسبت ریسک به پاداش و میزان نقدشوندگی جفت ارز در صرافی که باهاش کار می کنید انتخاب کنید.
یادتون باشه مهم ترین وظیفه یک معامله گر ابتدا حفظ سرمایه است و سود کردن در مرحله بعد می باشد. به همین خاطر در معاملات بلند مدتی و حتی برای هولد کردن هم حدضرر از واجباته٬ البته توی این موارد به خاطر نوسانات بالا حدضرر هم فاصله بیشتری خواهد داشت.