سوال مهمی که در سرمایه گذاری و سبدچینی وجود دارد این است که چه مقدار رمزارز برای نگهداری مناسب است؟ در پاسخ به این سوال، مشاوران و برنامهریزان مالی مورد تأیید و سایر متخصصان امور مالی انواع خاصی از تخصیص را پیشنهاد میدهند.
مشاوران پس از روی کار آمدن بیتکوین در سال 2009، از فضای کریپتو غافل شدند. این چنین استنباط میشود که: به دلیل محدودیتهای نظارتی و مقرراتی، مشاوران نمیتوانند به سادگی وارد صرافیهایی نظیر: کراکن (Kraken)، جمینی (Gemini) یا کوینبیس (Coinbase) شوند و مقدار کمی ارز دیجیتال را به پرتفوی مشتریان خود اضافه کنند. در حالی که برخی از این پرتفویها چند دهه تحت مدیریت آنها بودهاند. Ben Cruikshank رئیس شرکت فلوریش که یک پلتفرم رمزارزی مخصوص مشاوران سرمایهگذاری ثبتشده (RIA) است میگوید: مشاوران قادر به ورود به صرافیهای خردهفروشی نیستند. آنها مکانی شبیه یک صرافی بزرگ ندارند که مردم بتوانند در پنج دقیقه ثبت نام و حساب باز کنند.
علاوه بر این، این تفکر کلاسیک که میگوید: «اگر ایرادی ندارد، اصلاحش نکن» هم مشاوران را از به خطر انداختن سرمایهی دوران بازنشستگی مشتریان و شهرت شرکتهای خود بازمیدارد. ریک ادلمن (Ric Edelman)، مؤسس انجمن داراییهای دیجیتال خبرگان مالی (DACFP) میگوید: مشاوران روشهای موفقیتآمیزی را به کار میبندند و پول زیادی را مدیریت میکنند. آنها میلیونها دلار و در اکثر مواقع میلیاردها دلار پول را اداره میکنند و عملکردی بسیار قابل قبول دارند. ادلمن استدلال می کند که در بیشتر موارد، بازده سرمایهگذاری مطلوب بوده است – فقط کافیست به عملکرد بازار سهام در سه سال گذشته نگاه کنید. یعنی به طور متوسط حدود 20٪ در سال. ادلمندر پاسخ به این سوال که چرا باید این درآمد ثابت را مختل کرد میگوید چون مشاوران روش ثابت و یکنواختی دارند. اما پس از آن که در اکتبر بیتکوین سقف تاریخی بالای 68,000 دلار را ثبت کرد، افراد دیگر نتوانستند از کنجکاوی خود در مورد کریپتو خودداری کنند. با این حال، کریپتو با داراییهایی که تا کنون وجود داشتهاند تفاوت داشته و این یعنی مشاوران نمیتوانند از همان قوانین قدیمی پیروی کنند.
قوانین نانوشته تخصیص تاریخی
ادلمن میگوید: درک مشاوران از مدیریت صحیح پورتفوی، ریشه در تئوری پورتفوی مدرن دارد. سه اقتصاددان که در حوزه فلسفه برنده جایزه نوبل شدند این نظریه را ارائه دادند؛ هری مارکوویتز (Harry Markowitz)، ویلیام شارپ (William Sharpe) و یوجین فاما (Eugene Fama). تحقیقات مالی رفتاری نشان میدهد که: اگر قرار نیست در پرتفوی خود تخصیص قابل توجهی داشته باشید، اصلاً نباید آن تخصیص را انجام دهید.
ادلمن در این خصوص توضیح میدهد که: هیچ مشاور مالی هرگز به مشتری خود نمیگوید: “یک سهم از مایکروسافت بخر.” نکتهاش چیست؟ اگر قرار نیست تخصیص معناداری انجام دهید، پس تغییر چندانی هم در پرتفوی شما صورت نخواهد گرفت. به دلیل همین طرز تفکر است که اکثر برنامههای تخصیص دارایی شامل حداقل ۱۰٪ از یک نوع خاص از اوراق بهادار است. ادلمن در ادامه میگوید: مشاوران معمولاً به مشتریان خود می گویند که ۶۰٪ داراییها را در بازار سهام و ۴۰٪ را در اوراق قرضه سرمایهگذاری کنند. اما هرگز به مشتریان خود نمیگویند که 1% از سهام را بخرند. حالا سوال اینجاست که وقتی پای کریپتو به مسئله باز میشود چه؟ در آن صورت تکلیف چیست؟
توصیههایی در خصوص تخصیص رمزارز
پژوهشی در سال 2019 در دانشگاه Yale نشان داد که 4 تا 6٪ از حجم پرتفوی برای تخصیص به ارزهای دیجیتال مناسب است. در این تحقیق تمام ارزهای دیجیتال به خصوص بیتکوین، ریپل و اتریوم مورد بررسی قرار گرفت. مشاوران مالی، برنامهریزان مالی تأیید شده و سایر متخصصان مالی پیوسته به دنبال پیشنهادات ارزی مبنی بر تخصیص دارایی 1 تا 5 درصدی هستند و جالب اینجاست که شهر ریودوژانیرو برزیل ۱٪ از ذخایر خزانه خود را در ماه گذشته روی ارزهای دیجیتال سرمایهگذاری کرد که بستری را برای انجام یک مطالعه موردی مهم در سطح دولتی فراهم میکند.
به گفته ادلمن، تخصیص 1 درصدی چیزی شبیه یک نقطه مطلوب و دلخواه است. در این حالت سقوط بازار به حدی کوچک است که عملاً غیر قابل تشخیص است در حالی که سرمایهگذاران متوسط هنوز در شرایطی قرار دارند که شاهد بازدهی دو برابری هستند. در شرایطی که به نظر می رسد میزان سرمایهگذاری نهادی در ارزهای دیجیتال، احتمال سقوط کل بازار را کم و کمتر میکند، مشتریان و مشاوران هنوز هم از این مسئله میترسند.
بنابراین، ادلمن خاطرنشان میکند که 1٪ برای اینکه آن را «قابل توجه» بدانیم کافی است. ادلمن این الگو را به یک سناریوی فرضی که خود آن را یک پورتفوی معمولی حاوی ترکیب دارایی 60/40 توصیف میکند، ربط میدهد. دادههای تاریخی مربوط به دوره بولران (وضعیت صعودی) بیت کوین در سال 2017، افزایش 1500 درصدی قیمت بیت کوین و به دنبال آن افت 84 درصدی را نشان میدهد. یک سبد بدون بیت کوین بازدهی حدود 7 درصد در یک سال (به طور محافظهکارانه تخمین زده شده) و به لطف بهره مرکب، 14.5 درصد در دو سال را خواهد دید. اما با تغییر اندکی، این تخصیص دارایی به 59/40/1 – یعنی اضافه شدن 1٪ ارز دیجیتال – سود آن می تواند به 22٪ در سال اول و 15.4٪ در سال دوم (با افت 85 درصدی) جهش کند.
ادلمن میگوید در موارد نادری که ارز دیجیتال کاملاً بازدهی خود را از دست میدهد، تخصیص 59/40/1 همچنان منجر به بازدهی 6 درصدی در سال اول و 13.4 درصدی در سال دوم میشود. او میگوید: «این نشان میدهد که تخصیص میتواند به طور قابل توجهی بازده را بهبود بخشد، اما ریسک نزولی شدن بسیار ناچیز است.»
کلام پایانی
اگرچه کلاس دارایی ارزهای دیجیتال هنوز در مراحل اولیه است، تعداد فزایندهای از مشاوران علاقهمند به دنبال یافتن اطلاعات قابل اعتماد و معتیر برای به اشتراک گذاشتن با مشتریان خود هستند. مسلماً متخصصان مالی باید در مورد اکوسیستم دارایی های دیجیتال آگاهی داشته باشند و به یاد داشته باشند که اغلب توصیههای بهتری برای ارائه به یک مشتری کنجکاو رمزارز وجود دارد تا اینکه بخواهند صرفاً از این کلاس دارایی به طور کلی اجتناب کنند.
برای مشتریانی که علاقهمند به افزودن یک تخصیص کوچک اما قابل توجه از ارز دیجیتال به پورتفوی خود هستند، مشاوران می توانند با در نظر گرفتن مخاطرات و ریسکهای احتمالی در مقایسه با سودهای احتمالی (نسبت ریسک به ریوارد یا سود به زیان)، تنها با ۱٪ شروع کنند. در واقع، برخی استدلال میکنند که 1% نه تنها یک گزینهی ایمن برای شروع است، بلکه بهترین تخصیص برای اکثر سرمایه گذاران روزانه است.