نسبت ریسک به پاداش (R/R Ratio)

به عنوان یک معامله گر شما باید مشخص کنید که در هر معامله چقدر سود مدنظر دارید و چه میزان زیان را حاضرید تحمل کنید. به رابطه این دو نسبت ریسک به پاداش گفته می شود.

معامله گران روزانه در هر معامله به دنبال سود سریع هستند پس معاملات کوتاه مدت را انتخاب می کنند و در هر معامله stop loss یا SL را مشخص می کنند تا درصورتی که معامله در خلاف پیش بینی حرکت کرد در آن نقطه به طور خودکار بسته شود. از طرف دیگر قیمت دلخواه خود را به عنوان Take Profit یا TP مشخص می کنند تا درصورت رسیدن قیمت به آن نقطه به طور خودکار با سود از آن معامله خارج شوند.

به طور مثال وقتی وارد معامله ای به ارزش ۱۰۰ دلار می شوید و آماده از دست دادن ۱ دلار هستید (معادل ۱٪ ) SL خود را روی ۹۹ دلار قرار می دهید. از طرفی طبق تحلیل خود انتظار رسیدن قیمت به ۱۰۲ دلار (۲٪ سود) را دارید پس TP را روی ۱۰۲ دلار قرار می دهید. این بدین معناست که ریسک احتمالی دو برابر کمتر از سود احتمالی می باشد. نسبت ریسک به پاداش در این معامله برابر با ۱/۲ = ۲ می باشد.

این نسبت که با نام ریسک به ریوارد (Risk/Reward) شناخته می شود اهمیت زیادی در تعیین میزان ریسک پذیری یک معامله دارد. در استراتژی خود باید بسته به نرخ پیروزی استراتژی و میزان ریسک پذیری خود حداقل مقداری را برای این نسبت در نظر گرفت. معمولا انتخاب حداقل عدد ۲ معقولانه می باشد.

به طور نمونه اگر در استراتژی تعیین کنیم که فقط معاملات با ریسک به ریوارد ۲ به بالا را ورود کنیم٬ اگر استراتژی ما در جایی سیگنال ورود داد اما نسبت ریسک به ریوارد کمتر از ۲ بود به آن معامله وارد نمیشویم.

نحوه محاسبه نسبت ریسک به پاداش

محاسبه نسبت ریسک به ریوارد خیلی ساده است و با تقسیم حدسود به حدضرر بدست می آید. اگر بخواهیم آن را به صورت فرمول بیان کنیم به شکل زیر می شود:

|(TP-price)/(price-SL)|

و همیشه مقدار مثبت را برای جواب این معادله در نظر می گیریم (علامتی که در طرفین معادله قرار گرفته قدرمطلق می باشد و به معنای مثبت کردن پاسخ معادله است.)

تاثیر نسبت ریسک به پاداش در معاملات

هر چه مقدار این نسبت بالاتر باشد سود احتمالی در مقابل زیان احتمالی افزایش می یابد و اصطلاحا می گوییم معامله شیرین تری است. البته این مورد چیزی نیست که در اختیار ما باشد و بسته به نوع استراتژی انتخابی و شرایط بازار متفاوت خواهد بود٬ در واقع این وظیفه ماست که با بررسی این نسبت برای هر معامله تصمیم بگیریم که در آن معامله شرکت کنیم یا خیر. معمولا برای معاملات با نسبت ریسک به پاداش پایین (معاملات ریسکی) از اهرم (لورج) خیلی پایین استفاده می کنیم و یا اصلا بدون اهرم وارد معامله می شویم و یا برای کسانی که فقط در معاملات اسپات کار می کنند در این شرایط سرمایه ورودی برای معامله را کمتر انتخاب می کنیم بدین ترتیب ریسک خود را کاهش داده ایم و در مقابل اگر نسبت ریسک به پاداش بالایی را پیدا کنیم یعنی یک معامله شیرین پیش روست و با اهرم بالاتر یا سرمایه بیشتر ورود می کنیم البته حتی در این حالت هم احتمال باخت در معامله وجود دارد پس از تعیین SL غافل نمی شویم و از سرمایه خود محافظت می کنیم.

تعادل بین نرخ پیروزی و نسبت ریسک به پاداش

برای به حداکثر رساندن سود باید تعادلی بین نرخ پیروزی و نسبت ریسک به پاداش برقرار نمود٬ همچنین درنظر گرفتن تعداد معاملات احتمالی قابل انجام نیز بسیار حایز اهمیت می باشد با بررسی همه این موارد می توان به یک تعادل نسبی خوب رسید٬ معمولا محاسبه این موارد با استفاده از backtesting قابل انجام می باشد.

در جدول زیر چند مثال آورده ایم که با مقایسه آن ها دید بهتری بدست آورید.

از جدول فوق به خوبی می توان استنباط نمود که با وجودی که به نظر نسبت برد به باخت برای پیروزی اهمیت دارد اما برگ برنده نسبت ریسک به پاداش می باشد٬ برای ورود به معاملات ریسک به پاداش با نسبت بالا شاید تعداد معاملات کمتر شوند اما در نهایت بازدهی بیشتری در تعداد معاملات یکسان نصیب ما می شود.

لازم به دکر است که در جدول فوق سود مرکب درنظر گرفته نشده است و با اعمال سود مرکب سودهای حتی بیشتری نیز می توان حاصل نمود.

اگر توی جدول بالا دنبال نحوه محاسبه سود نهایی هستید که مثال های دیگه ای هم داشته باشید می توانید از فرمول زیر استفاده کنید:

Interest = ( Win_Number – (Lose_Number / (L/L ratio) ) ) * TP

در حالیکه در فرمول فوق تعداد بردها و تعداد باخت ها از روابط زیر بدست می آیند:

Win_Number = Deals * (W/L ratio)

Lose Number = Deals – Win_Number

نتیجه گیری

همانطور که مشاهده می کنید معاملات کلا بازی احتمالات هستند هر جا احتمال برد بیشتر باشد ما هم بی پروا می شویم و سنگین تر وارد معامله می شویم و هرجا احتمال برد کاهش می یابد و معاملات ریسکی تر می شوند شرکت نمی کنیم یا با سرمایه سبک تر شرکت می کنیم. یک معامله گر در درجه اول باید مراقب سرمایه خود باشد پس استفاده از حدضرر یک الزام می باشد.